کتیا یا سالیدورک؟!
یک تصمیم مهم برای هر مهندس و طراح، انتخاب نرم افزاری است که می خواهد از آن برای طراحی خود استفاده کند. این سوال همواره به وجود می آید که از بین این همه نرم افزار کدام قدرت بیشتری دارد و به کار می آید؟
شاید مهم ترین دوراهی برای مهندسان مکانیک و طراحان صنعتی، دوراهی کتیا یا سالیدورک باشد. حالا واقعا کتیا یا سالیدورک ؟!!
برای دیدن آموزش ها و تکنیک های رایگان نرم افزار سالیدورک به این بخش بروید!
قضیه وقتی جالب تر می شود که بدانیم اساسا این دو نرم افزار رقیب هم محسوب نمی شوند و هر دو توسط یک شرکت تولید شده اند! (شرکت داسو سیستمز) در این مطلب سعی داریم مهم ترین تفاوت های این دو نرم افزار را مرور کنیم.
در ابتدا هزینه خرید دو نرم افزار را بررسی می کنیم. فاکتوری که شاید برای ما اهمیت چندانی نداشته باشد! اما صرفا جهت اطلاع باید بدانید که کتیا به مراتب گران تر از سالیدورک است و این موضوع در انتخاب بین این دو نرم افزار برای شرکت های خارجی می تواند بسیار تعیین کننده باشد. سالیدورک حدود 4000 دلار و کتیا بین 9000 تا 65000 دلار ( بستگی به امکاناتی که انتخاب کرده اید دارد.) قیمت دارد.
کتیا یا سالیدورک ؟! اول برویم سراغ کتیا
کتیا به صورت کلی یک نرم افزار بسیار قدرتمند و بسیار جامع است. این نرم افزار علاوه بر محیط CAD ، امکانات CEA و CAM را هم برای شما فراهم می کند.
به بیان بهتر شما ابتدا با تعداد بسیار زیادی از ابزارهای مختلف می توانید قطعات موردنظر خودتان را طراحی کنید. سپس قطعات مورد نظر را در کنار هم قرار دهید و محصولتان را نهایی نمایید. تا اینجای کار در بخش CAD مشغول به کار بوده اید. حالا می توانید محصول را از جنبه های مختلف تحلیل کنید. تحلیل نیرویی ، تحلیل دمایی، تحلیل آیرودینامیکی، تحلیل دینامیکی و … در واقع کتیا از جنبه CAE هم ابزار بسیار قدرتمندی در اختیار دارد.
(منظور از CAE ، انجام تحلیل های مهندسی به کمک کامپیوتر است. این کلمه از ابتدای کلمات عبارت Computer Aided Engineering گرفته شده. به معنی کمک گرفتن از کامپیوتر برای انجام تحلیل های مهندسی. از مطرح ترین نرم افزارها در این زمینه، می توانیم به نرم افزارهای آباکوس، انسیس، کامسول و آدامز اشاره کنیم)
علاوه بر این موارد امکان تنظیمات ساختی قطعه هم وجود دارد. شما می توانید تنظیمات مربوط به ساخت با CNC و … را در کتیا برای قطعه خود انجام دهید.
نکته مثبت دیگر اینکه طراحی خط تولید این قطعه هم با توجه به ویژگی های آن توسط کتیا میسر است. به صورت کلی همه آنچه که یک شرکت بزرگ برای تولید محصول نیاز دارد، در نرم افزار کتیا گنجانده شده است.
کتیا یا سالیدورک ؟! و اما سالیدورک … !
سالیدورک یک نرم افزار با امکانات عالی برای طراحی است. برای نقشه کشی، حجم دهی، اختصاص مواد و اسمبلی، سالیدورک چیزی کمتر از کتیا ندارد و می توان ادعا کرد هر جسمی را می توانیم با سالیدورک طراحی کنیم. همچنین ابزارهای تحلیلی سالیدورک ( تحلیل سرعت، تنش، انتقال حرارت و…) برای تحلیل های نسبتا ساده، بسیار مناسب است.
سالیدورک بر خلاف کتیا محیط CAM ندارد و برای تنظیمات ساخت آن باید از نرم افزاری مانند پاورمیل در کنار آن استفاده شود.
این موضوع، الزاما یک عیب برای سالیدورک محسوب نمی شود. چون اساسا نیاز نیست یک نرم افزار همه امکانات را با خود داشته باشد. اگر نمی توانستیم نرم افزارهای CAM را با سالیدورک لینک کنیم، این یک عیب بزرگ محسوب می شود. در حالیکه قابلیت لینک کردن نرم افزارهای فوق با سالیدورک وجود دارد.
بخش طراحی سطح سالیدورک (surface) ابزارهای بسیار قدرتمندی در اختیار کاربر قرار می دهد ولی در مقابل محیط طراحی سطح کتیا، ضعیف تر است. به عنوان مثال، طراحان خودرو برای طراحی بدنه معمولا از کتیا استفاده می کنند که ابزار قدرتمندتری در اختیار افراد قرار می دهد. (برای آشنایی با محیط سرفیس در سالیدورک این آموزش را ببینید.)
نکته انتهایی به سادگی کار با نرم افزار و همچنین آموزش آن بر می گردد. آموزش نرم افزار سالیدورک و کار با آن بسیار ساده تر از یادگیری کتیا و کار با آن است. انجام پروژه با کتیا به خاطر ابزارهای بسیار زیاد و تنظیمات دقیق و جزئی آن، سخت تر و وقت گیرتر از انجام پروژه با سالیدورک است. مثلا طراحی قطعه ای که در کتیا 2 ساعت طول کشیده است، ممکن است در سالیدورک در عرض 90 دقیقه به پایان برسد.
درباره آموزش نرم افزار هم این نکته وجود دارد. یادگیری سالیدورک زمان کمتری نیاز دارد و ساده تر است. همین سادگی باعث می شود اگر برای مدتی از سالیدورک استفاده نکنید، پس از مراجعه مجدد می توانید با چند ساعت گشت و گذار در محیط آن، نحوه استفاده از اکثر دستورات را به یاد بیاورید. ولی اگر مدت زیادی از کتیا استفاده نکنید، احتمالا باید یک مرتبه از ابتدا آن را آموزش ببینید!
همچنین نصب نرم افزار سالیدورک از کتیا به مراتب ساده تر است.
جمع بندی نهایی: کتیا برای شرکت های بسیار بزرگ (مثلا ایرباس به عنوان نمونه خارجی و ایرانخودرو به عنوان نمونه داخلی) مفیدتر است. سالیدورک در عین قدرتمندی محیط کاربر پسندتری دارد و می تواند در بسیاری از پروژه ها نیاز ما را برآورده کند.
بالاخره سراغ کدام برویم؟ کتیا یا سالیدورک ؟!
بعد از همه این بحث ها، حالا باید ببینیم واقعا یادگیری کدام یک از نرم افزارهای کتیا یا سالیدورک می تواند برای ما مفیدتر باشد؟
نکته اول اینکه بهتر است کار با این دو نرم افزار را حداقل به صورت مقدماتی بلد باشید. افراد حرفه ای در زمینه طراحی و مهندسی مکانیک معمولا بر هر دو نرم افزار کتیا و سالیدورک تسلط دارند. شما ممکن است برای استخدام به شرکت های متنوعی مراجعه کنید که برخی با سالیدورک و برخی با کتیا کار کنند.
یا ممکن است با توجه به روند کار شرکت هایی که از آنها پروژه تحویل می گیرید، مجبور باشید در هر پروژه از یکی از این نرم افزارها استفاده کنید.
علاوه بر این ها همان طور که گفته شد، هم کتیا و هم سالیدورک در زمینه های مختلف مزیت هایی دارند که در صورت تسلط بر هر دو نرم افزار، می توانید بنا به ماهیت هر پروژه، یکی از این نرم افزارها را برای انجام آن انتخاب کنید تا انجام آن پروژه بهینه تر شود.
پیشنهاد می کنیم بر یکی از این دو نرم افزار تسلط کامل داشته باشید. (به قول خودمانی نرم افزار را قورت بدهید!) و با یکی دیگر از این نرم افزارها هم آشنایی اولیه داشته باشید تا در صورت نیاز، به سرعت بر آن تسلط پیدا کنید.
نکته مهمی که نباید فراموش کنید این است که وقتی تکنیک طراحی با یک نرم افزار CAD (فرقی نمی کند کتیا یا سالیدورک یا سایر نرم افزارها) دستتان بیاید، یادگیری کار با نرم افزار CAD بعدی بسیار ساده تر خواهد بود.
به نظر شما کدام نرم افزار بهتر است؟! تجربه های خود را در زیر همین پست با ما در میان بگذارید.
لینک های مفید: